نظریه مدیریت اقتضایی بیان می دارد که هیچ روش مدیریتی قوی وجود ندارد که کاربرد صد در صد داشته باشد.بلکه باید با توجه به شرایط خاص و موقعیت سازمان تصمیم گیری های لازم به عمل آید. نظریه مدیریت اقتضایی به توانمندی مدیر در تشخیص نیاز ها و سازگاری امکانات سازمان جهت برطرف کردن نیاز ها بستگی دارد. مدیر می تواند با توجه به هوش بالا و اعتماد به نفس کافی و با تکیه بر تجربیات خویش بهترین راه حل را برای توسعه کسب و کار به کار گیرد.
• در مدیریت یک سبک جهانی و بهترین شیوه وجود ندارد
• طراحی سازمان باید متناسب با محیط صورت پذیرد
• نیاز های سازمان زمانی ارضا می شود که سبک های رهبری متناسب با خواست کارکنان باشد
• سازمان های توانمند نه تنها بین خودشان با سازمان تناسب ایجاد می کنند بلکه در تلاشند بین اجزای درونیشان و زیر مجموعه سازمانشان نیز تناسب ایجاد کنند.
نظریه مدیریت اقتضایی فیدلر
بر طبق نظریه فیدلر مدیریت اقتضایی بر پایه موقعیت و سبک رهبری استوار است.
این امر از دو جنبه سازمان گرایی و انسان گرایی مورد توجه قرار گرفته است.
• عواملی که سازمان را از نظر تکنولوژی و روابط انسانی محدود می کند
• تاثیر برنامه ها نه تنها روی امری مشخص بلکه روی کلیه سازمان می گذارد
• نیاز به مدیران انعطاف پذیری که دانش گسترده ای در حیطه کاری خود دارند
• در اختیار داشتن کارکنانی با توانایی، انعطاف پذیری و مهارت های بالا
میزان ارتباط و احترامی که افراد برای رهبر خود قائل هستند
کارهایی که قرار است انجام شود بر اساس سازماندهی سازمان تعیین گردد
قدرت و نفوذی که رهبر در ارتباط با کارهایی از جمله عزل و نصب نیرو و سایر مقررات سازمان می تواند اعمال کند
شناسایی سبک رهبری به روش فیدلر
در این روش که از یک پرسش نامه استفاده می شود که در آن ۱۶ صفت متناقض مطرح شده است و در بین کارکنان پخش می شود که از آنها خواسته می شود، درباره همکارانشان بیاندیشند و به همکاری که بیشتر بدش می آمده با آن کار کند نمره ۱ تا ۸ بدهد و این باید در مورد ۱۶ جفت صفت متضاد اجرا شود.
اگر نمره ای که می داده بالا باشد یعنی این کارمند علاقه دارد با آن کارمندی که از او متنفر بوده رابطه شخصی خوبی برقرار کند و این کارمند را باید در زمره افراد کارمند مدار قرار داد.
اگر این فرد نمره پایینی بدهد مشخص می شود این کارمند علاقه شدیدی به تولید دارد و در زمره افراد کارمدار قرار داده می شود. پس از شناسایی افراد و دسته بندی آنها رهبر باید خودش را در موقعیت ذیربط قرار دهد و با توجه به سه عامل اصلی نظریه خود تصمیم گیری کند.
از نظر شخصی بنده در مورد نظریه فیدلر این موارد قابل بحث است که چون اینکار یک کار از طریق پرسشنامه “همکار ناخوشایند” مطرح می شود، زیاد قابل اطمینان نیست، چون این افراد ممکن است پاسخ منطقی و درستی به پرسشنامه ندهند و به طور مستقیم روی عملکرد سازمان تاثیر منفی بگذارد.
به تعداد افراد سازمان و امکانات سازمان اشاره دارد. زیرا هرچه سازمان بزرگتر باشد و جمعیت بیشتری در آن مشغول باشد هماهنگی سازمان نیز سخت تر خواهد بود
ممکن است راهکاری برای محیطی مفید و سودمند باشد در صورتی که این راهکار برای محیطی دیگر با شرایطی دیگر مناسب نباشد. حتی تاثیر منفی بر عملکرد سازمان بگذارد.
افراد از حیث میزان تمایل به یادگیری، بلوغ، انتظارات و علایق با یکدیگر تفاوت دارند. این تفاوت ها زمانی مهم می شود که مدیر بخواهد مدیریت اقتضایی خود را بر روی منابع انسانی متمرکز کند. در این حال می بایست ویژگی های فردی تک تک افراد را به درستی شناسایی کرده و متناسب با آن عمل نماید.
نظریه مدیریت اقتضایی بیان می دارد ساختار سازمانی، سبک مدیریت و استفاده از سیستم های کنترلی برای یک سازمان با نوعی از فناوری، با سازمانی با گونه ای دیگر از فناوری که در اختیار دارد متفاوت است.
سخن آخر این که با توجه به شرایط مختلف سازمان باید مدیر قابلیت های مختلف برای شناخت سازمان را داشته باشد با تا بتواند به درستی تصمیم گیری کرده و شیوه مدیریتی مطلوب را ارائه نماید. باید توجه داشته باشیم که یک طرح اقتضایی خوب موجب تسهیل در مدیریت زمان سازمان خواهد شد و سازمان را حتی می تواند از بحران نجات دهد.
چنانچه موفق به اتمام این مقاله در مدت زمان تخمینی نشده اید به سایت تست تندخوانی مراجعه نمایید |
خواهشمندیم با دیدگاه سازنده خود ما را در ارائه هرچه بهتر مقالات یاری نمایید
نویسنده: ماهان تیموری – صابر خلیلی
ارائه دهنده آموزش های کسب و کار ، کارآفرینی ، آموزش مدیریت سایت
برای دانلود PDF مقاله روی لینک زیر کلیک نمایید
سیستم مدیریت ارتباط با مشتری که مخفف (CRM – Customer Relationship Management) می باشد.
ابداع کننده این سیستم آقای توماس سیبل، مدیر شرکت سیبل سیستم بوده است. در تعاریف کلی از سیستم مدیریت ارتباط با مشتری به تعاریف زیر می رسیم.
• به کلیه ابزار و فناوری هایی گفته می شود که یک شرکت برای بازاریابی، ترغیب و افزایش خدمات به مشتریان به کار می گیرد.
• سیستم مدیریت ارتباط با مشتری فرآیند ارتباط با مخاطب را از شروع ، اجرای ارتباط تا نگهداری مخاطب بررسی می کند.
• سیستم مدیریت ارتباط با مشتری بیشتر تمرکز خود را روی شناسایی مشتری قرار داده از این امربرای بالا بردن ارزش شرکت و ارتباط دراز مدت با مشتری استفاده می کند.
• سیستم مدیریت ارتباط با مشتری با آموزش کارکنان به شما این امکان را می دهد تا با درک و فهم نیاز های مشتریان، روابط افراد سازمان با مشتریان را استحکام بخشد.
سیستم مدیریت ارتباط با مشتری موجب ساماندهی کار شما می شود، شما می توانید با استفاده از آن کارهای خود را دسته بندی کرده و دسترسی به آنها آسان تر صورت می پذیرد. حتی سیستم به شما این امکان را می دهد که در چه ساعتی چه کارهایی را باید انجام دهید.
با توجه به سازماندهی دقیق این سیستم موجب ایجاد نظم در سازمان می شود. به این ترتیب کارها طبق روال برنامه ریزی شده انجام می شود.
هنگامی که شما از محصول خود اطلاعات کامل دارید و این اطلاعات را در اختیار سیستم ارتباط با مشتری قرار می دهید، سیستم اطلاعات مورد نیاز برای فروش را در اختیار شما قرار می دهد و شما راحتتر می توانید به سوالات مشتریان پاسخگو باشید.
با توجه به مکانیزه شدن کارها توسط سیستم مدیریت ارتباط با مشتری، کارکنان بخش فروش می توانند کلیه عملیات مربوط به فاکتور کردن محصول، معرفی محصول و… را بطور سریع انجام دهند و وقت خود را با کاغذ بازی های رایج تلف نکنند. مدیران فروش می توانند با بهره گیری از مدیریت زمان به اهداف بالاتری در زمینه فروش دست یابند.
با استفاده از سیستم مدیریت ارتباط با مشتری کلیه کارهای از جمله انبارداری، ارائه قیمت به مشتری، گرفتن سفارش و حتی انتخاب بهترین فرد برای ارتباط با مشتری فراهم می شود.
سیستم مدیریت ارتباط با مشتری این امکان را فراهم کرده تا نیاز های مشتریان را با سرعت و دقت بیشتری شناسایی کرده، پاسخ مناسبی برای زمان حال و آینده در اختیار سازمان می گذارد.
تیم فروش می تواند با استفاده از داده های سیستم مدیریت ارتباط با مشتری حجم فروش و همچنین درآمد های ناشی از آن را پیش بینی کرده و در صورت لزوم اقدامات اساسی را انجام دهد.
با استفاده از سیستم مدیریت ارتباط با مشتری بسیاری از کارها که قبلا به صورت دستی صورت می گرفته و امکان خطا در آن در سطح بالایی قرار داشت. اکنون به صورت خودکار انجام می شود و نیاز به این افراد در سازمان را کم می کند. البته باید افرادی که متخصص بخش فناوری اطلاعات هستند برای سیستم مدیریت ارتباط با مشتری در نظر گرفته شود.
با توجه به موارد فوق سیستم مدیریت ارتباط با مشتری به طور چشم گیری هزینه ها را کاهش داده است. کاهش هزینه ها تنها به هزینه های مالی بر نمی گردد، بلکه کلیه کارهایی که افراد از شناسایی مشتری گرفته تا فروش محصول و حفظ مشتری انجام می پذیرد، خود وقت زیادی را می طلبد که سیستم به صورت خودکار کلیه تجزیه و تحلیل ها را انجام داده و در اختیار تیم فروش قرار می دهد. بنابراین تیم فروش می تواند با اطلاعات زیاد و هزینه زمانی کمتر مشتریان بیشتری را جذف سازمان نمایند.
معمولا تیم بازاریابی اطلاعاتی از مشتریان خوب خود نزد خود نگه می دارند، که این برگه برنده یک تیم فروش موفق می باشد و با تعویض این افراد این اطلاعات از دسترس شرکت خارج می گردد. بنابراین در این مواقعسیستم مدیریت ارتباط با مشتری کلیه اطلاعات را در خود ذخیره کرده، مانع از بین رفتن این اطلاعات می شود.
سیستم مدیریت ارتباط با مشتری این قابلیت را در اختیار کارکنان و مشتریان قرار می دهد تا از هر نقطه ای به صورت آنی با سیستم در ارتباط باشند تا بتوانند آخرین اطلاعات را دریافت کرده و از آن استفاده کنند.
با استفاده از این سیستم و بهره مندی از قابلیت های آن سازمان ما می تواند نبض بازار را در اختیار بگیرد.این اطلاعات در اختیار مدیریت بازاریابی و فروش قرار می گیرد.مدیران با این اطلاعات بازار را مدیریت می کنند. اطلاعاتی که در مورد سیستم مدیریت ارتباط با مشتری گفته شد تنها بخشی از قابلیت های سیستم می باشد. امیدوارم این مطلب انگیزه ای در افراد ایجاد نماید تا بتوانند کسب و کار خود را توسعه بیشتری داده، گام های موثری در جهت رشد و تعالی اقتصادی و همچنین خلق ایده های ناب برای خود ، جامعه بردارند.
چنانچه موفق به اتمام این مقاله در مدت زمان تخمینی نشده اید به سایت تست تندخوانی مراجعه نمایید |
خواهشمندیم با دیدگاه سازنده خود ما را در ارائه هرچه بهتر مقالات یاری نمایید
نویسنده: ماهان تیموری – صابر خلیلی
ارائه دهنده آموزش های کسب و کار ، کارآفرینی ، مدیریت زمان
برای دانلود PDF مقاله روی لینک زیر کلیک نمایید
مهم ترین دارایی های هر سازمانی منابع انسانی آن سازمان می باشد و کیفیت و کارایی بالای نیروی انسانی مهمترین عامل بقا هر سازمان است. بنابراین در بحث مدیریت توانمند سازی کارکنان بسیار حائز اهمیت می باشد.
• توانمند سازی دادن یک سری اختیارات به کارکنان می باشد به نحوی که کارایی آنها را افزایش دهد
• توانمند سازی فقط دادن اختیار نیست بلکه موجب می شود با افزایش دانش و مهارت افراد و ایجاد اعتماد به نفس رضایت شغلی آنان افزایش یابد. و همچنین موجب به وجود آمدن ایده هایی نو در تمامی سطوح سازمان می گردد
• توانمند سازی یعنی آزاد کردن نیروهای درونی برای ایجاد خلاقیت در فرد
• توانمند سازی کارکنان یعنی ایجاد سازمانی که افراد آن در حین کنترل خود آمادگی لازم برای پذیرش مسئولیت های جدید را نیز داشته باشند
آقای “کارنگو” ضرورت توانمند سازی کارکنان را در ۳ عنوان بر می شمرد
• توانمند سازی کارکنان اثر بخشی مهمی در سازمان دارد
• سهیم کردن کارکنان در قدرت و کنترل سازمان، اثر بخشی سازمان را افزایش می دهد
• با تشکیل گروه های کاری در سازمان و توانمند سازی کارکنان، آنان نقش مهمی در ایفا و بقا گروه ها خواهند داشت.
• کارکنان توانمند در حین ایفای نقش به نیاز مشتریان بهتر و سریعتر پاسخ می دهند
• افراد توانمند به مشتریان ناراضی بهتر و منطقی تر پاسخ می دهند
• توانمند سازی افراد موجب می شود که آنها نسبت به کار خود رضایت بیشتری داشته باشند
• توانمند سازی افراد موجب بروز ایده های خلاقانه در آن ها و در نتیجه رشد سازمان می شود
در این مرحله پس از بررسی استراتژی های بازار و عوامل بازدارنده کسب و کار در بازار، نقش مدیران و افراد درگیر در سازمان برای پیشبرد این مهم مشخص می شود.
در این مرحله خط مشی منابع انسانی سازمان مشخص می شود، و اینکه چگونه یک شرکت کارکنانش را برای رسیدن به اهداف سازمان تربیت کند. همچنین برنامه های توانمند سازی کارکنان را از راه های مختلف مورد تجزیه و تحلیل قرار می دهد.
پس از بررسی های انجام شده ، نوبت به آموزش های کارکنان و ارتقای سطح کیفی دانش و مهارت آنان می شود.این کار با برنامه هایی مثل آموزش به کارکنان، مشارکت کارکنان، گرفتن بازخورد از کارکنان و همچنین چرخش های شغلی صورت می پذیرد که در آخر منجر به توانمندی کارکنان می گردد.
• توانمند سازی باید در گرو یک هدف صورت پذیرد. هیچ کاری به مقصد نمی رسد مگر آنکه برای آن اهدافی تعریف شود.
• توانمند سازی را باید کنترل کرد، نظارت دائم داشت تا از مسیر خود منحرف نگردد
• زمانی توانمند سازی کارکنان اثر بخش خواهد بود که مدیران مورد مقبول کارکنان باشند
• توانمند سازی کارکنان زمانی خوب اثر خواهد کرد که کارکنان نسبت به کاری که انجام می دهن متعهد باشند. بنابراین باید در کارکنان حس تعهد ایجاد کنیم
• مدیران و سرپرستان نیز باید همچون کارکنان توانمند باشند
• گرامی داشت افراد برای موفقیت هایشان بسیار مهم است
کارکنان از توانمند شدن حراس دارند زیرا آن را تهدیدی برای خود به منظور افزایش وظایف کاری خود می پندارند
بسیاری از مدیران توانمند سازی کارکنان و افزایش کارایی آنان را تهدیدی برای قدرت و اختیار خود می دانند.
اکثر مدیران کارکنان را تنبل و کارگریز می دانند، و می پندارند که توانمندسازی کارکنان پیش از اینکه به نفع سازمان باشد تهدیدی برای سازمان است.
با توانمندسازی کارکنان نیاز به کنترل بیشتری از سوی مدیران می باشد، بنابراین نبود اهرمی جهت کنترل کارکنان مسئله توانمند سازی را با مشکل روبرو خواهد کرد.
به دلیل زمانبر بودن امر توانمند سازی ممکن است بسیاری در این امر دچار ناامیدی شوند
مدیریت مشارکتی می تواند موجب ایجاد خلاقیت و ایده هایی نو در سازمان گردد. مشارکت کارکنان باعث می شود آنان نقش خود را در سازمان پررنگ تر احساس کنند. موجب دلگرمی و حس اعتماد به نفس کارکنان می شود و رضایت شغلی، ایجاد شور و شوق و انگیزش در کارکنان می گردد.
به موجب آن بخشی از فعالیت های مدیر به کارکنان واگذار می شود. واگذاری اختیار از مدیر سلب مسئولیت نمی کند بلکه وی باید بر کار واگذار شده دقت بیشتری نماید. واگذاری اختیار به این سبب صورت می گیرد تا کارکنان بتوانند به صورت کامل و جامع کارشان را انجام دهند
ایفای پاداش با توجه به فرآیند توانمند سازی آنان موجب می شود افراد احساس شخصیت کرده و در انجام امور مربوطه حس برانگیختگی در آنان اجاد شود.
کارها را با جدیت بیشتری انجام داده و به رشد و تعالی سازمانی کمک بیشتری کنند. حس تعلق و وابستگی را در آنان ایجاد کرده و آنان خود را در سازمان سهیم می دانند.
با توجه به نکات گفته شده باید در نظر داشت که نیروی توانمند مهم ترین نقش را در سازمان ایفا می کند . مدیران باید با درنظر گرفتن این نکته سازمان را به جهتی هدایت کنند که از بازار رقابتی جا نمانده و جایگاه خود را در بازار حفظ و حتی آن را ارتقا دهند.
امیدوارم این مطلب تا حدی مدیران را از تاثیر نیروی توانمند در سازمان مطلع کرده باشد و بتوانند در جهت رشد و تعالی سازمانی گامی بردارند.
چنانچه موفق به اتمام این مقاله در مدت زمان تخمینی نشده اید به سایت تست تندخوانی مراجعه نمایید |
خواهشمندیم با دیدگاه سازنده خود ما را در ارائه هرچه بهتر مقالات یاری نمایید
نویسنده: ماهان تیموری – صابر خلیلی
ارائه دهنده آموزش های کسب و کار ، کارآفرینی ، مدیریت بازاریابی
برای دانلود PDF این مقاله روی لینک زیر کلیک نمایید
برای استرس تعریف دقیقی ارائه نشده است. مدیریت استرس یعنی انجام کارهایی که به کاهش استرس می انجامد. اما می توان از آن به عنوان واکنش های جسمی و روحی فرد در مقابله با یک تنش بیرونی اشاره کرد. در واقع استرس یک فشار احساسی و یا روانی بیش از حد تحمل فرد می باشد. استرس می تواند روی کل بدن از رفتار گرفته تا زیبایی فرد تاثیر مستقیم بگذارد. در این مقاله منشا استرس و طبقه بندی آن و راه های نامناسب و مناسب استرس مورد ارزیابی قرار میگیرد تا بتوانیم به طور صحیح استرس خود را مدیریت کنیم.
• منشا فکری داشته باشد ، مثلا من ترسیده ام
• منشا جسمی داشته باشد که با افزایش ضربان قلب همراه است
• منشا رفتاری داشته باشد، مثلا دوری کردن و فرار کردن از یک موقعیت
گاهی عوامل شدیدی در زندگی به وجود می آید، که فرد مدت ها طول می کشد که با این تغییرات کنار بیاید و آن ها را برای خود مرتفع سازد. عواملی چون سیل، زلزله، آتش سوزی و…
اینگونه استرس در زندگی همه افراد وجود دارد و همه به نحوی با آن سروکار دارند. همچون ازدواج، طلاق، کنفرانس، ورود به دانشگاه و …
شدت بسیار کمی دارند ولی همیشه موجود می باشد. همچون جاماندن از سرویس، خواب ماندن جر و بحث و …
از شایع ترین عوامل تشخیص استرس در یک سازمان غیبت کارکنان می باشد. بیشتر شرکت های بزرگ که کارگزینی زیادی دارند موجب آسیب به کارکنان درحال کار شده و در آنها این تنش را ایجاد می کند درنتیجه کار کنان از کار خود خسته بوده و ترجیح می دهند وقت خود را در خانه بگذرانند تا در محیط کار
بسیاری از شرکت ها در بازار جدید کسب و کار خدمات گسترده ای ارائه داده اند که این امر باعث شده از هزینه های حاشیه ای خود بکاهند. همین عامل باعث می شود کارکنان تصور کنند کار بیشتری بر دوش آنهاست و همین عامل موجب ایجاد استرس می شود.
بسیاری از شرکت ها دیگر نمی توانند به رویه قبلی خود ادامه دهند و به صورت سنتی به کار خود بپردازند، همین امر موجب شده تا شرکتها با تجهیز خود به رباط ها کیفیت خود و همچنین سطح تولیدات خود را افزایش دهند و نیاز به نیروهای انسانی را کم تر احساس کنند و به تعدیل نیرو ها بپردازند، نبود اینگونه امنیت شغلی برای کارکنان از دیگر عوامل استرس زا در شرکت ها می باشد.
• مصرف مشروبات الکلی
• نشستن زیاد مقابل تلویزیون
• خواب زیاد
• کناره گیری از افراد
• سیگار کشیدن
• امروز و فردا کردن
• متهم کردن دیگران
برای مدیریت همیشگی استرس های خود راه های فراوانی وجود دارد که ما به بخشی از آن ها اشاره خواهیم کرد.
این مرحله شامل مشخص کردن تمامی عوامل استرس زا می باشد. ابتدا لیستی از تمامی عوامل بیرونی و درونی استرس زا تهیه کرده و سپس علت استرس زا بودن ان ها را یک به یک بررسی می کنیم
پس از روشن شده عوامل می بایست باور های قدیمی خود را درباره موقعیت مورد نظر تغییر داده و باورهای جدید و مثبت اندیشانه را جایگزین آن کنیم.
برای بسیاری از افراد ماندن در حالت قدیمی ساده ترین راه است. اما اگر شما قصد دارید بتوانید مدیریت استرسداشته باشید می بایست درخود تغییر نگرش ایجاد کنید.
بسیاری از عوامل استرس به این برمی گردد که افراد نسبت به زمانی که در اختیار دارند آگاهی ندارند، استفاده از فنون مدیریت زمان به شما این امکان را می دهد که اعتماد به نفس خود را بدست آورده و بتوانید بر استرس خود مسلط شوید.
روابط اجتماعی خود را افزایش دهید. تحقیقات نشان می دهد افرادی که مدیریت استرس درستی ندارند معمولا افراد گوشیه گیری هستند که از جمع کناره گیری می کنند، سعی کنید با اطرافیان ارتباط برقرار کنید. برای شروع این کار می توانید ابتدا عواطف و احساسات خود را یادداشت کرده و آن ها را جلوی آینه تکرار کنید یا شروع به ضبط کردن آن بپردازید.
از دیگر عواملی که در مدیریت استرس باید به آن بپردازیم مثبت اندیشی می باشد. بسیاری از افراد به این دلیل دچار استرس می شوند که اندیشه منفی دور آنها را فرا گرفته است. سعی کنیم در این شرایط مثبت بیاندیشیم و این عوامل را از خود دور سازیم.
برای این کار بهتر است تمرینات تنفس صحیح از جمله مدتیشن را تمرین کنید. مدتیشن نوعی تنفس عمیق است که به فکر کمک می کند ذهن خود را خالی کرده و عوامل استرس و تنش را از خود دور نماید.
تحقیقات نشان می دهد هیچ چیز همچون خندیدن استرس را کاهش نمی دهد. بنابراین هیچگاه خندیدن را فراموش نکیند.
شاید در روز بار ها و بار ها عواملی ایجاد شود که موجب استرس فرد گردد. کاری که لازم است در این شرایط انجام دهیم این است که در وحله اول عوامل ایجاد استرس را بشناسیم و تا می شود خود را از آن ها دور کنیم سپس در یک محیط ایمن و آرام راه های کاهش استرس را در خود به کار گیریم. اما همیشه نمی توان از عوامل دوری کرد بنابراین باید با حفظ اعتماد به نفس به مدیریت استرس خود بپردازیم.
امیدوارم با ارائه این مطلب گامی در جهت مدیریت همیشگی استرس شما دوستان عزیز برداشته باشم
چنانچه موفق به اتمام این مقاله در مدت زمان تخمینی نشده اید به سایت تست تندخوانی مراجعه نمایید |
خواهشمندیم با دیدگاه سازنده خود ما را در ارائه هرچه بهتر مقالات یاری نمایید
نویسنده: ماهان تیموری – صابر خلیلی
ارائه دهنده آموزش های کسب و کار ، کارآفرینی ، آموزش مدیریت سایت
برای دانلود PDF مقاله روی لینک زیر کلیک نمایید
مدیریت دیجیتال فرآیند نحوه عرضه کالا در بازار به صورت دیجیتالی می باشد که اینکار دانش های مربوط به خود را می طلبد. با جهانی شدن عرصه کسب و کار مدیریت از شکل پایدار خود که مبتنی بر یک سری اصول و مفاهیم اولیه بود تغییر کرده است، دنیای دیجیتال وارد کار شده که شکل جدیدی از مدیریت را به عنوان مدیریت دیجیتال پدید آورده است.
از آنجا که اطلاعات و فناوری به سرعت رو به رشد است. همه افراد جامعه به سمت دیجیتالی شدن پیش می روند، بازاریابی دیجیتال نیز به شدت در حال رشد می باشد لذا نیاز است که سازمان ها نیز خود را با این روند وفق دهند. به این ترتیب حتی سازمان های محلی نیز خود را در مقابل بازارهای جهانی مشاهده می کنند. در مدیریت دیجیتال مدیران می بایست علاوه بر اصول کلی مدیریت به سواد کار با اطلاعات و نحوه استفاده از رایانه تسلط کامل داشته باشند. سواد کار با اطلاعات همان دانش تجزیه و تحلیل اطلاعات می باشد. از آنجا که امروزه با حجم عظیمی از اطلاعات روبرو هستیم لذا نیاز به ابزارهایی برای تحلیل این اطلاعات داریم. این ابزارها رایانه ها می باشند. کار با رایانه و استفاده از نرم افزارهای تجزیه و تحلیلی خود نیازمند دانش و تجربه است. که یک مدیر باید به این صفات مزین باشد.
مهم ترین چالش های مدیریت دیجیتال
امنیت اطلاعات از مهمترین چالش های یک مدیر می باشد. در دهه های گذشته مدیران برای امنیت اطلاعات خود از صندوق هایی با ایمنی بالا استفاده می کردند. هرچه میزان امنیت بیشتر می شد هزینه های سنگین تری برای سازمان به همراه داشت. امروزه اسناد کاغذی جای خود را به اسناد دیجیتال داده است. عدم آگاهی کارکنان با مفاهیم اطلاعاتی، نبود سیستم امنیتی درست برای سازمان و همچنین افزایش روز افزون تخلفات دیجیتالی موجب نگرانی سازمان ها شده است. عدم امنیت در کشورهای درحال توسعه که تجربه کار با فناوری را به تازگی تجربه می کنند بیشتر مشاهده می شود و حتی گاهی نمی شود در این کشورها یک سیستم بی عیب و نقص را مشاهده نمود.
با دیجیتالی شدن و جهانی شدن رقبا، شرایط غیر قابل پیش بینی شده است. آگهی های خرید و فروش با چنان سرعت بالایی انتشار می یابد. معاملات با چنان سرعت بالایی در حال انجام شدن است که اگر سازمانی از مدیریت دیجیتال قوی برخوردار نباشد از سیر تحولات اطراف خود بازمانده و از بازار رقابتی کنار گذاشته می شود.
• تغییر مفاهیم
در گذشته ثروت به مجموعه دارایی ها از جمله طلا و پول ها گفته می شد که برای حفظ آن از نگهبانان استفاده می شد. ولی امروزه ثروت شکل جدیدی به خود گرفته است. ثروت یک سازمان به داشتن بازار گرم آن برمی گردد.امروزه مهم نیست کالایت را چقدر بفروشی بلکه تداوم فروش و گسترش فروش و رضایت افراد ثروت یک سازمان تلقی می شود.
که حاصل از مبادله کالا بین اشخاص باهم به وجود می آید. در گذشته هر شخص بسته به قدرت اجتماعی خود کالایی را عرضه می کرد و دیگران مجبور به خرید از وی بودند. امروزه سود یک شرکت در معاملات بسته به رضایت مشتری و حفظ تداوم وی می باشد. امروزه سازمان دیگر نمی تواند به سود خود تنها فکر کند بلکه باید به یک معامله برد برد فکر کند تا بتواند بقا داشته باشد.
در گذشته تولید کننده با دخالت سلیقه شخصی خود کالایی را تولید می کرد و در اختیار مشتری قرار می داد و مشتری فقط یک مصرف کننده بود. با روند دیجیتالی شدن و افزایش سلیقه ها شرکت ها دیگر نمی توانند کالای مطابق سلیقه خود تولید کنند. ابتدا شرکت باید در بازار نیاز سنجی کرده و کالای مورد نیاز مردم را تهیه نمایند.اینها از جمله مفاهیمی بود که باید به آن توجه کرد.
• روابط انسانی
با گسترش شبکه جهانی مردم به گونه ای در یک چار چوب نامریی به دور خود جمع شده اند. به سرعت با یکدیگر ارتباط بر قرار کرده و روی هم تاثیر می گذارند. فرهنگ ها و نوع نیاز ها تغییر می کند. بنابراین یک شرکت هر قدر هم که کوچک باشد خود را در قبال بازار بزرگی مشاهده می کند که مخاطبان آن در عرصه جهان پخش هستند. بنابراین شرکت ها می بایست با برقراری ارتباط موثر با مصرف کنندگان بتوانند به سرعت پاسخگوی بازار باشند.
دنیای امروز به سرعت در حال دیجیتالی شدن است این امر را می توان به صورت مشهودی در لوازمی که مردم به صورت روزانه استفاده می کنند مشاهده کرد، با توجه به افزایش دیجیتالی شدن و تغییر علایق مردم سازمان ها نیز خود را باید به این سمت سوق دهند تا بتوانند بقای خود را در حفظ کنند. امروزه دیگر سازمانی نیست که بتواند برای حفظ بقای خود به همان روش سنتی به کار خود ادامه دهد. بنابراین بحث دیجیتالی شدن مهمترین چالش در تغییر سازمانی می باشد که باید منابع مالی به آن اختصاص داد تا سازمان بتواند در جهت رشد و بالندگی گام های موثری بردارد.
چنانچه موفق به اتمام این مقاله در مدت زمان تخمینی نشده اید به سایت تست تندخوانی مراجعه نمایید |
خواهشمندیم با دیدگاه سازنده خود ما را در ارائه هرچه بهتر مقالات یاری نمایید
نویسنده: ماهان تیموری – صابر خلیلی
ارائه دهنده آموزش های کسب و کار ، کارآفرینی ،مدیریت ریسک
برای دانلود PDF مقاله روی لینک زیر کلیک نمایید